گروه خبر: جلالالدین فارسی کاندیدای نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری در گفتوگو با خبرگزاری سپاه با تکرار ادعاهای قبلی خود دریاره امام موسی صدر و میرحسین موسوی از اینکه امام موسی صدر توسط ایرانیان کشته نشده ابراز ناراحتی کرده و گفته که ایشان باید به خاطر حرفهایش کشته میشد اما ما دیدیم که ارزشی ندارد هرچند قذافی او را کشت.
جلالالدین فارسی در این گفتوگو با اشاره به حضور خود در لبنان، پیش از انقلاب، مدعی شده که انقلابیون دور وی بودند نه دور امام موسی و همچنین مدعی شده که امام موسی صدر با شاه رابطه خوبی داشته است.
فارسی با گلایه از اینکه امام موسی توسط ایرانیان کشته نشده و با تاکید بر آنکه که باید علیه اعتقادات امام موسی قیام میشده، میگوید: ایشان باید به خاطر حرفهایش کشته میشد اما ما دیدیم که ارزشی ندارد هرچند قذافی او را کشت. قذافی به نهضتهای انقلابی و ضد استعماری کمک میکرد اما هر چه امام موسی صدر اقدام میکرد به او کمک نکرد وقتی او را دعوت کردند او به آنجا رفت، من آنجا مراوده و از همه جزئیات اطلاع داشتم و در نهایت او را کشتند.
فارسی که قذافی را یک مرد بزرگی میخواند و رابطه داشتن با او را یک افتخار میداند در بخش دیگری از سخنان خود مدعی میشود که میرحسین موسوی نخست وزیر امام از ابتدا هم با امام نبوده است.
وی دلیل حضور میرحسین موسوی در حزب جمهوری اسلامی را نیز خویشاوندی با آیت الله خامنه ای خوانده و در حالی منکر حضور میرحسین موسوی در مبارزات قبل از انقلاب میشود، که پیش از انقلاب بسیاری میرحسین موسوی را به واسطه فعالیتهایش میشناختند.
فارسی همچنین با کنایه به اتفاقات سال ۸۸ با تکرار این ادعای نخنماشده که میرحسین موسوی در جهت سلطهطلبی گام برداشته و مورد تشویق آمریکا و انگلیس قرار گرفته و میگوید: به نظر من این آقایان بسیار پستتر از جبهه ملیها هستند. موسوی و کروبی تصور کردند میتوانند جلوی ولایتفقیه بایستند درصورتیکه نمیدانند ولیفقیه باوجود تمام دشمنیها توانسته است ملت ایران را از پستیوبلندیها عبور دهد.
این قاتل تبرئهشده در ادامه مصاحبه خود خواستار مجازات رهبران محصور جنبش سبز میشود.
فارسی در سال ۱۳۷۱ در طالقان، در پی نزاعی، محمدرضا رضاخانی را با اسلحه شکاری هدف قرار داد و به قتل رسانید. دادگاه این قتل را از نوع غیرعمد تشخیص داد و چون بسیاری از دادگاههای افراد متنفذ نهایتا پرونده مختومه شد.
این نخستین بار نیست که جلال الدین فارسی با اتهامزنیهای دروغین خبرساز میشود. او که سالهاست از سیاست ایران کنار گذاشته شده امیدوار است با این خوش خدمتی ها به پست و مقامی دست یابد، هرچند هر بار ناکام مانده و کماکان در انزوا به سر می برد.
او پیش از در گفتوگو با ویژه نامه موسوم به “نهم دی ماه” در سال ۸۹ گفته بود: “میرحسین موسوی اصلاً حیات سیاسی خود را مدیون رهبری هستند، ایشان را آقای خامنهای به حزب جمهوری معرفی کردند، اما بر همگان روشن بود که خیلی از سیاسیون دلسوز و از جمله رئیسجمهور وقت با استمرار نخستوزیری میرحسین مخالف بودند، لذا ٩٩ نفر از نمایندگان با میرحسین مخالفت میکنند در همان ماجرا هم امام فرمودند مجلس اختیار دارد. امام با توجه به اینکه فرمودند رای با مجلس هست حکمی ندادند البته من و مرحوم فردوسیپور در آن روز در مجلس حضور نیافتیم.”
او همچنین دعی شده بود که “امام دیگر به وی مسئولیت نمیداد. بعد از تایید قطعنامه از سوی امام، میرحسین موسوی خودش را پنهان کرده و از انجام وظایف سر باز میزد. امام میخواست استعفای وی را قبول کند حتی در جلسهای با حضور افراد شاخص کشور از جمله هاشمی، موسوی اردبیلی و … این تصمیم گرفته میشود. در آن جلسه رئیسجمهور وقت که دیرتر به جلسه رسید، امام به محض ورود وی میگوید ما برای تعیین نخستوزیر بعدی در حال مذاکره هستیم و نظر شما چیست، رهبری میفرماید شما نباید استعفایش را بپذیرید، چرا که وی با استعفا میخواهد وجههای برای خود مهیا کند و بگوید من طرفدار ادامه جنگ بودم و خود را تبدیل به قهرمان ملی کند؛ باید به او فرمان دهید که وی به مسئولیت خود بازگردد؛ امام نیز با اشاره دست به سمت آقای خامنهای میفرماید این درست است. بعد هم که امام (خطاب به میرحسین) فرمودند اگر خدمات شما نبود، شما را به عنوان ضد انقلاب معرفی میکردم. به نظر من رهبری نباید ایشان را وارد مجمع تشخیص مصلحت نظام میکردد اما ایشان به طور کلی بسیار به افراد فرصتهای مختلف میدهند. لذا ایشان با این حرکت بلوای آنها را به تاخیر انداخت.”
وی در آن گفتوگو پا فراتر گذاشته و با طرح این ادعا که کروبی و میرحسین و سیدمحمد خاتمی هیچ کدام با اسلام و قرآن آشنایی ندارند، اظهار عقیده کرده بود که اگر میرحسین موسوی رییس جمهور میشد “بدانیم که آنها کاری میکردند به مراتب بدتر از رژیم سلطنت، آنان رژیم استالینی تشکیل میدادند.”
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر