۱۳۹۷ اردیبهشت ۱۳, پنجشنبه

بی‎رونقی مساجد زیر سایه دین سیاسی و مسجد پادگانی

 در ایران سال‌هاست که مردم از مساجد فاصله گرفته‌اند. این مساله شاید بی‎ارتباط با پیشرفت تکنولوژی و تغییر در سبک زندگی جامعه نباشد. گروهی از طبقات مذهبی جامعه که تعداد آنها کم نبود، اخبار و اطلاعات عمومی خود را در قالب گفتگوهای محاوره روزانه در مساجد بدست می‎آوردند و مسجد علاوه بر محلی برای نماز و عبادت، محفلی برای دید و بازدید و گفت و شنود افراد حداقل میان‎سال و کهنسالان بود.
در دهه‎‌های هفتاد و هشتاد مساجد تا آنجا قدرتمند شده بودند که هیات امنای آن صندوق‌های قرض‌‌الحسنه تاسیس کرده بودند و نیازمندان و اهل محل که به وام‌های اضطراری نیاز داشتند از این طریق اندک وامی بی‎بهره با اقساطی دراز مدت دریافت می‌کردند تا گره از کارشان باز شود.
آن روزها که سالن‌های ورزشی و کلاس‌های زبان و موسیقی و تورهای گردشگری باب نشده بود، کانون‌های فرهنگی مساجد حداقل جوانتر‌هایی را که ریشه‎های فکری مذهبی‌تر داشتند جذب می‌کردند و تورهای زیارتی و سیاحتی برای آنها برگزار می‌کردند و کلاس‌ها و آموزش‌های قرآنی و تاسیس درمانگاه و مراکز مشاوره در کنارش چراغ مساجد را روشن نگه می‎داشت، اما از اواخر ده‎ی هشتاد خورشیدی وضعیت فرق کرد.
گرچه این تحول عمیق در شهرستان‌ها و شهرهای دور افتاده‌تر با سرعت کمتری اتفاق افتاد، اما کارکرد مساجد عوض شد و به طور رسمی تنها پایگاهی برای شبه نظامیان بسیج شد. انباری‌های بسیاری از مساجد پر بود از ادوات سرکوب از باتوم و چوب و چماق گرفته تا دستبند و نرده‎های فلزی برای مسدود کردن راه‌ها و استقرار ایست بازرسی.
روحانیونی که به مساجد اعزام می‎شدند بیشتر ار معنویات و اصول دینی مروج باورها و باید نبایدهای حکومتی در زمینه‎های فرهنگی و سیاسی شدند و آلوده شدن محیط مساجد به سیاست‌های حکومتی مردم را رفته رفته از مساجد دور کرد. چنانکه در بعضی محلات تهران و شهرهای بزرگ دیگر مساجد حتی برای اقامه نمازهای روزانه هم با استقبال کمی مواجه بود و در آن بسته می‌ماند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر