«و زنانى را که از نافرمانى آنان بیم دارید [نخست] پندشان دهید، [بعد] در خوابگاهها از ایشان دورى کنید و [چنانچه تأثیر نکرد] آنان را بزنید»! آیه ۳۴ سوره نساء، قرآن، کتاب مقدس مسلمانان.
چرا در کتاب مقدس مسلمان صراحتی و خطاب به مردان، کتک زدن زنان تجویز شده؟ بسیاری از مفسران و برخی روشنفکران دینی همواره کوشیدهاند با جستوجوی معانی دیگری برای فعل «واضرِبوهن» که در سوره نساء آمده از پاسخ به این پرسش مهم سرباز بزنند. منتقدان اما میپرسند آیا وجود چنین آیاتی در قرآن، از جمله نشانههای منسوخ شدن این کتاب و ضرورت بازنگری در قوانین ریشهگرفته از آن نیست؟ چطور ممکن است «کتک زدن زنان» یکی از دستورهای کتاب آسمانی از سوی خداوند باشد؟
در تابوی این هفته، حجتالاسلام محمدحسین طبرسی، امام جمعه در کانتیکت و محبوبه عباسقلیزاده، فعال حقوق زنان بر سر همین پرسشها بحث میکنند.
چگونه است که در قرآن «کتک زدن زنان» تجویز شده است؟
آقای طبرسی میخواهم قبل از ورود به بحث از شما خواهش کنم که درباره تفاسیر متعددی که تا به حال درباره این «واضربوهن» که ما در سوره نساء با آن روبهرو هستیم، برای شنوندگان ما بفرمایید. معنای مطلقی که از این جمله برداشت میکنیم این است که «کتک بزنید آنها را» یا «با آنها برخورد فیزیکی کنید».
محمدحسین طبرسی: بسمالله الرحمنالرحیم. بد نیست من اول ترجمه آیه قرآن را که در سوره نساء آمده خدمت شما عرض کنم. «و زنان شایسته در برابر خواستهای بحق شوهرانشان فرمانبرداراند و به پاس این که خداوند حقوقشان را حفظ کرده است در غیاب شوهرانشان، نگهبان حقوق آناناند و زمانی که سرکشی و طغیان در مقابل حقوق [مردان] دارند، آنها را پند دهید و در صورتی که پند نتیجه نداشت در خوابگاهها از آنها کنارهگیری کنید و اگر این نیز مفید فایده نبود آنها را بزنید و اگر در حقوق شما اطاعت را پیش گرفتند راهی برای آزارشان مجویید که خداوند بلندمرتبه و بزرگ است».
اینجا دو جور ترجمه شده. یکی ترجمه غالب ایت که همان «زدن» است و یکی «دوری جستن و کنار رفتن» است. نظر اول که همان «زدن» است نظر غالب فقها و مفسران قرآن است و حتی برای این آیه شأن نزولی را هم بیان میکنند که در زمان و پیامبر زنی پیش پیامبر میآید و از شوهر خود شکایت میکند که او را زده است و تقاضای تلافی میکند. این مسئله در میان زنان مدینه ظاهراً منتشر بوده، بر خلاف زنهای مکه. در میان زنان مکه مسئله زدن ظاهراً عمل ناشایستی حساب نمیشده و خود زنان در مکه زدن را قبول میکردند ولیکن در مدینه آزادی بیشتری بوده و زنان نسبت به مورد ضرب بودن حساسیت نشان میدادند و برای همین پیش پیامبر میآمدند و در این باره شکایت میکردند و این آیه نازل میشود.
نظر غالب فقها این است که مسئله زدن تجویز شد و علتش هم این بود که جنگ احد نزدیک بود و ظاهراً مسلمانان نگران بودند که این مسئله تلافیجویی زنان در برابر زدنِ مردها در منزل، موجب تضعیف روحیه مسلمانان و شکست آنها در جنگ بشود. گفته شده است که شاید توجیه این مسئله این بوده است که مصلحت بزرگتری را در نظر داشتهاند و به همین خاطر مسئله زدن تجویز شده.
نظر دوم که روشنفکران دینی، خصوصاً در نسل ما بسیار به آن توجه میکنند این است که ما باید ببینیم که ضرب یا زدن در قرآن در چه معانی گفته شده. یکی از معانی آن همان است که در فارسی هم استفاده میکنیم. مثلاً میگوییم «ضرب المثل». در حقیقت کلمه ضرب و زدن در اینجا استفاده شده. ضرب درباره سفر هم استفاده شده است. یکی از معانی ضرب سفر کردن است. ضرب یا زدن در مورد حجاب و روسری سر کردن هم به کار رفته است. این آیه قرآن که میگوید «دستار یا روسری را بر روی سینههاتان بزنید» نشان میدهد که ضرب برای دستار یا روسری هم استفاده میشود. نظر آنهایی که منظور از «ضرب» در این آیه «زدن» نیست این است که خداوند مقصودش این نبوده که زنها را بزنند بلکه مقصود این بوده که در مرحله سوم از آنها دوری بجویند.
بسیار خوب. صحبتهای آقای طبرسی را شنیدید خانم عباسقلیزاده. در قرآن به هر حال رسماً میگوید «واضربوهن» و گروهی هستند که میگویند اساساً چرا چنین چیزی باید در قرآن بیاید که حالا بخواهیم تفسیرهای متفاوت بکنیم و بگوییم این به معنای زدن نیست. از طرفی در جاهای دیگر قرآن هم هست که به هر حال بهنوعی میتواند تأییدکننده این نگاه باشد. مثلا «الرجال قوامون علیالنساء». شما به عنوان یک فمینیست در زمان حاضر چه نگاهی دارید به آنچه که بسیاری آن را دستور کتک زدن در متن قرآن میدانند.
محبوبه عباسقلیزاده: ببینید چه آنها که توجیه میکنند و میخواهند از تفاسیری درباره لغت «ضرَبَ» استفاده کنند و چه آنها که استنباط مستقیم دارند به این نکته فمینیستی توجه نمیکنند که یک رابطه قدرت تعریف شده در این ماجرا. زنی هست که اصلاً سرکشی میکند، اطاعت نمیکند، آن طور که در فقه میگویند و مصداقش این است که بدون اجازه شوهر بیرون برود یا بدون اجازه شوهر کسانی را که شوهرش گفته نبین، ببینید یا تمکین جنسی نکند از شوهرش و به نیازهای جنسی او جواب ندهد…
همه اینها را مصداق اطاعت نکردن و سرکشی کردن در برابر شوهر میدانند و حالا این که شوهر چطوری به زن هشدار بدهد، در سه مرحله میخواهد اتفاق بیفتد و یکی از این مراحل میرسد به این که باید یک رفتار خشن از سوی مرد اتفاق بیافتد. اسم این هرچه که میخواهد باشد. ولی آن لغتی که دارد به عنوان «ضرب» استفاده میکند، حتی اگر هر معنای دیگری هم داشته باشد باز در ارتباط با این است که رفتار خشنی را با زن آغاز کند که بهنوعی به او شوک وارد کند.
اینکه در یک رابطه قدرت قرار بگیری بین زن و مرد و مرد این حق را داشته باشد که بخواهد به زبانهای مختلف به تو هشدار کند و آخرش هم بخواهد به نحوی تو را تنبیه کند اصلا آن چیزی است که در خانواده برابر مورد قبول نیست. خیلی ساده است. چرا باید مرد در موقعیتی قرار بگیرد در خانواده که به خودش این حق را بدهد که اگر زن از او اطاعت یا تمکین نمیکند از او حسابکشی کند. این اصلا زندگی مادربزرگهای ماست ولی زندگی ما الآن نیست. قرآن به هر شکلی این را گفته باشد و هر تفسیری ما بخواهیم بکنیم، روحاش و آنچه در فضای این آیات دیده میشود در رابطه با یک خانواده نابرابر و مردسالار است.
چرا در کتاب مقدس مسلمان صراحتی و خطاب به مردان، کتک زدن زنان تجویز شده؟ بسیاری از مفسران و برخی روشنفکران دینی همواره کوشیدهاند با جستوجوی معانی دیگری برای فعل «واضرِبوهن» که در سوره نساء آمده از پاسخ به این پرسش مهم سرباز بزنند. منتقدان اما میپرسند آیا وجود چنین آیاتی در قرآن، از جمله نشانههای منسوخ شدن این کتاب و ضرورت بازنگری در قوانین ریشهگرفته از آن نیست؟ چطور ممکن است «کتک زدن زنان» یکی از دستورهای کتاب آسمانی از سوی خداوند باشد؟
در تابوی این هفته، حجتالاسلام محمدحسین طبرسی، امام جمعه در کانتیکت و محبوبه عباسقلیزاده، فعال حقوق زنان بر سر همین پرسشها بحث میکنند.
چگونه است که در قرآن «کتک زدن زنان» تجویز شده است؟
آقای طبرسی میخواهم قبل از ورود به بحث از شما خواهش کنم که درباره تفاسیر متعددی که تا به حال درباره این «واضربوهن» که ما در سوره نساء با آن روبهرو هستیم، برای شنوندگان ما بفرمایید. معنای مطلقی که از این جمله برداشت میکنیم این است که «کتک بزنید آنها را» یا «با آنها برخورد فیزیکی کنید».
محمدحسین طبرسی: بسمالله الرحمنالرحیم. بد نیست من اول ترجمه آیه قرآن را که در سوره نساء آمده خدمت شما عرض کنم. «و زنان شایسته در برابر خواستهای بحق شوهرانشان فرمانبرداراند و به پاس این که خداوند حقوقشان را حفظ کرده است در غیاب شوهرانشان، نگهبان حقوق آناناند و زمانی که سرکشی و طغیان در مقابل حقوق [مردان] دارند، آنها را پند دهید و در صورتی که پند نتیجه نداشت در خوابگاهها از آنها کنارهگیری کنید و اگر این نیز مفید فایده نبود آنها را بزنید و اگر در حقوق شما اطاعت را پیش گرفتند راهی برای آزارشان مجویید که خداوند بلندمرتبه و بزرگ است».
اینجا دو جور ترجمه شده. یکی ترجمه غالب ایت که همان «زدن» است و یکی «دوری جستن و کنار رفتن» است. نظر اول که همان «زدن» است نظر غالب فقها و مفسران قرآن است و حتی برای این آیه شأن نزولی را هم بیان میکنند که در زمان و پیامبر زنی پیش پیامبر میآید و از شوهر خود شکایت میکند که او را زده است و تقاضای تلافی میکند. این مسئله در میان زنان مدینه ظاهراً منتشر بوده، بر خلاف زنهای مکه. در میان زنان مکه مسئله زدن ظاهراً عمل ناشایستی حساب نمیشده و خود زنان در مکه زدن را قبول میکردند ولیکن در مدینه آزادی بیشتری بوده و زنان نسبت به مورد ضرب بودن حساسیت نشان میدادند و برای همین پیش پیامبر میآمدند و در این باره شکایت میکردند و این آیه نازل میشود.
نظر غالب فقها این است که مسئله زدن تجویز شد و علتش هم این بود که جنگ احد نزدیک بود و ظاهراً مسلمانان نگران بودند که این مسئله تلافیجویی زنان در برابر زدنِ مردها در منزل، موجب تضعیف روحیه مسلمانان و شکست آنها در جنگ بشود. گفته شده است که شاید توجیه این مسئله این بوده است که مصلحت بزرگتری را در نظر داشتهاند و به همین خاطر مسئله زدن تجویز شده.
نظر دوم که روشنفکران دینی، خصوصاً در نسل ما بسیار به آن توجه میکنند این است که ما باید ببینیم که ضرب یا زدن در قرآن در چه معانی گفته شده. یکی از معانی آن همان است که در فارسی هم استفاده میکنیم. مثلاً میگوییم «ضرب المثل». در حقیقت کلمه ضرب و زدن در اینجا استفاده شده. ضرب درباره سفر هم استفاده شده است. یکی از معانی ضرب سفر کردن است. ضرب یا زدن در مورد حجاب و روسری سر کردن هم به کار رفته است. این آیه قرآن که میگوید «دستار یا روسری را بر روی سینههاتان بزنید» نشان میدهد که ضرب برای دستار یا روسری هم استفاده میشود. نظر آنهایی که منظور از «ضرب» در این آیه «زدن» نیست این است که خداوند مقصودش این نبوده که زنها را بزنند بلکه مقصود این بوده که در مرحله سوم از آنها دوری بجویند.
بسیار خوب. صحبتهای آقای طبرسی را شنیدید خانم عباسقلیزاده. در قرآن به هر حال رسماً میگوید «واضربوهن» و گروهی هستند که میگویند اساساً چرا چنین چیزی باید در قرآن بیاید که حالا بخواهیم تفسیرهای متفاوت بکنیم و بگوییم این به معنای زدن نیست. از طرفی در جاهای دیگر قرآن هم هست که به هر حال بهنوعی میتواند تأییدکننده این نگاه باشد. مثلا «الرجال قوامون علیالنساء». شما به عنوان یک فمینیست در زمان حاضر چه نگاهی دارید به آنچه که بسیاری آن را دستور کتک زدن در متن قرآن میدانند.
محبوبه عباسقلیزاده: ببینید چه آنها که توجیه میکنند و میخواهند از تفاسیری درباره لغت «ضرَبَ» استفاده کنند و چه آنها که استنباط مستقیم دارند به این نکته فمینیستی توجه نمیکنند که یک رابطه قدرت تعریف شده در این ماجرا. زنی هست که اصلاً سرکشی میکند، اطاعت نمیکند، آن طور که در فقه میگویند و مصداقش این است که بدون اجازه شوهر بیرون برود یا بدون اجازه شوهر کسانی را که شوهرش گفته نبین، ببینید یا تمکین جنسی نکند از شوهرش و به نیازهای جنسی او جواب ندهد…
همه اینها را مصداق اطاعت نکردن و سرکشی کردن در برابر شوهر میدانند و حالا این که شوهر چطوری به زن هشدار بدهد، در سه مرحله میخواهد اتفاق بیفتد و یکی از این مراحل میرسد به این که باید یک رفتار خشن از سوی مرد اتفاق بیافتد. اسم این هرچه که میخواهد باشد. ولی آن لغتی که دارد به عنوان «ضرب» استفاده میکند، حتی اگر هر معنای دیگری هم داشته باشد باز در ارتباط با این است که رفتار خشنی را با زن آغاز کند که بهنوعی به او شوک وارد کند.
اینکه در یک رابطه قدرت قرار بگیری بین زن و مرد و مرد این حق را داشته باشد که بخواهد به زبانهای مختلف به تو هشدار کند و آخرش هم بخواهد به نحوی تو را تنبیه کند اصلا آن چیزی است که در خانواده برابر مورد قبول نیست. خیلی ساده است. چرا باید مرد در موقعیتی قرار بگیرد در خانواده که به خودش این حق را بدهد که اگر زن از او اطاعت یا تمکین نمیکند از او حسابکشی کند. این اصلا زندگی مادربزرگهای ماست ولی زندگی ما الآن نیست. قرآن به هر شکلی این را گفته باشد و هر تفسیری ما بخواهیم بکنیم، روحاش و آنچه در فضای این آیات دیده میشود در رابطه با یک خانواده نابرابر و مردسالار است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر