دور شدن مردم از مساجد به عنوان اصلیترین سنگرهای اسلام در کوچه و خیابان و فاصله گرفتن آنان از حکومت که نام «جمهوری اسلامی» را یدک میکشد رابطه مستقیم وجود دارد.
برکسی پوشیده نیست سالهاست که مساجد در محلات دو سه کارایی بیشتر ندارند. یا محلی برای برگزاری ختم و عزاداری است و سرویسهای بهداشتی آن مورد استفاده رهگذران قرار میگیرد و یا پایگاه بسیج و گاهی هم امام جماعت مسجد و بسیج مراسمی میگیرند و خودیها جمع میشوند و لقمه نانی نذری گیرشان میآید.
اما هیچ وقت در سطح کلان در خصوص عدم استقبال مردم از مساجد بحث نمیشود، چون آبرو ریزی است و آشکارا دال بر این است که اوضاع مساجد کساد شده ولی گاه و بیگاه از زبان مدیران حوزه و منبریهای شهرستانها در این باره نقلهایی در رسانهها منتشر میشود که روی آن باید دقت نظر داشت.
خبرگزاری شبستان نوشته که روز چهارشنبه ۲۲ فروردین در شیراز “حجت الاسلام حسین امیدی” مسؤول دبیرخانه کانونهای فرهنگی و هنری مساجد استان فارس بر لزوم جذب افراد غیرمذهبی به مساجد تاکید کرده و گفته کانونهای مساجد توانایی این مهم را دارند و میتوانند با صبوری کار را پیش ببرند.
از این بحث میتوان چند برداشت مجزا کرد و چند پرسش مطرح کرد از جمله:
اهل دین وقتی میبینند مساجد آلوده به اسلام حکومتی شده و امام جماعت روایتگر دین ولایتی است که در راس آن “علی خامنهای” و احمدها (جنتی، علمالهدی و خاتمی) نشستند و اساس آن را سیاستهای صاحبان بنگاههای چند منظوره دینی، سیاسی و اقتصادی تعیین میکنند، تصمیم می گیرند تا از مساجد دور شوند چون آنچه از تریبون آن روایت میشود، صبح تا شب از رادیو و تلویزیون نظام اسلامی نیز پخش میگردد.
چرا منبریها و صاحبان قدرت در حوزه وقتی حتی نمیتوانند اهل دین را پای منبرهای خود نگه دارند تلاش میکنند غیرمذهبیها را جذب کند؟ به زبان ساده اینکه دستگاه دین در جمهوری اسلامی «چه گُلی بر سر مردم متدین زده که بخواهد نظیر آن را به سر غیرمذهبیها بزند؟»
سوم تیر ماه سال ۱۳۹۴ “آیتالله رضا استادی” دبیر شورایعالی حوزههای علمیه و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در نشستی عنوان کرد «اگر بخشی از مردم در مسجد حضور نمییابند، این بدان معنا نیست که آنها متدین و مذهبی نبوده و مقید به حضور در مسجد نیستند، بلکه مشی برخی از امامان جماعت آنها را از مسجد دور کرده است.»در واقع یکی از دلایل دور شدن مردم از مساجد سپردن تریبونهای مساجد به تبلیغاتچیهای حوزهها و امامان جمعه است که برای حکومت نقش پادو را دارند.
سن افراد مراجعه کننده به مساجد هم بالاتر رفته که خود حاکی از آن است آنچه در گوش مردم میخوانند خوراک به درد بخوری برای نسل جوان ایران نیست. نسلی که ترجیح می دهد مسجد نرود، نماز نخواند، روزه نگیرد اما در ماه محرم برای «شهادت و مظلومیت حسین» مشکی بپوشد، سینه و زنجیر بزند و پای دیگ نذری بایستد یا زیر عَلَم برود و قمه بزند!برکسی پوشیده نیست سالهاست که مساجد در محلات دو سه کارایی بیشتر ندارند. یا محلی برای برگزاری ختم و عزاداری است و سرویسهای بهداشتی آن مورد استفاده رهگذران قرار میگیرد و یا پایگاه بسیج و گاهی هم امام جماعت مسجد و بسیج مراسمی میگیرند و خودیها جمع میشوند و لقمه نانی نذری گیرشان میآید.
اما هیچ وقت در سطح کلان در خصوص عدم استقبال مردم از مساجد بحث نمیشود، چون آبرو ریزی است و آشکارا دال بر این است که اوضاع مساجد کساد شده ولی گاه و بیگاه از زبان مدیران حوزه و منبریهای شهرستانها در این باره نقلهایی در رسانهها منتشر میشود که روی آن باید دقت نظر داشت.
خبرگزاری شبستان نوشته که روز چهارشنبه ۲۲ فروردین در شیراز “حجت الاسلام حسین امیدی” مسؤول دبیرخانه کانونهای فرهنگی و هنری مساجد استان فارس بر لزوم جذب افراد غیرمذهبی به مساجد تاکید کرده و گفته کانونهای مساجد توانایی این مهم را دارند و میتوانند با صبوری کار را پیش ببرند.
از این بحث میتوان چند برداشت مجزا کرد و چند پرسش مطرح کرد از جمله:
اهل دین وقتی میبینند مساجد آلوده به اسلام حکومتی شده و امام جماعت روایتگر دین ولایتی است که در راس آن “علی خامنهای” و احمدها (جنتی، علمالهدی و خاتمی) نشستند و اساس آن را سیاستهای صاحبان بنگاههای چند منظوره دینی، سیاسی و اقتصادی تعیین میکنند، تصمیم می گیرند تا از مساجد دور شوند چون آنچه از تریبون آن روایت میشود، صبح تا شب از رادیو و تلویزیون نظام اسلامی نیز پخش میگردد.
چرا منبریها و صاحبان قدرت در حوزه وقتی حتی نمیتوانند اهل دین را پای منبرهای خود نگه دارند تلاش میکنند غیرمذهبیها را جذب کند؟ به زبان ساده اینکه دستگاه دین در جمهوری اسلامی «چه گُلی بر سر مردم متدین زده که بخواهد نظیر آن را به سر غیرمذهبیها بزند؟»
سوم تیر ماه سال ۱۳۹۴ “آیتالله رضا استادی” دبیر شورایعالی حوزههای علمیه و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در نشستی عنوان کرد «اگر بخشی از مردم در مسجد حضور نمییابند، این بدان معنا نیست که آنها متدین و مذهبی نبوده و مقید به حضور در مسجد نیستند، بلکه مشی برخی از امامان جماعت آنها را از مسجد دور کرده است.»در واقع یکی از دلایل دور شدن مردم از مساجد سپردن تریبونهای مساجد به تبلیغاتچیهای حوزهها و امامان جمعه است که برای حکومت نقش پادو را دارند.
احمد جنتی ادعا میکند در هیچ کجای دنیا به اندازه جمهوری اسلامی قانون اجرا نمیشود و آزادی وجود ندارد و انقلاب و ولایت را نعمتهایی بداند که باید برای آن شکر خدا را گفت اما با دستور او “سپنتا نیکنام”یک زرتشتی فقط به خاطر دیناش از شورای شهر کنار گذاشته میشود یا اقلیتهای دینی از کنشهای سیاسی عقب زده میشوند.
“احمد علمالهدی” از تقوا میگوید و در خطبههای خود مردم فقیر را دعوت به خوردن «اشکنه» میکند اما جایی دیگر همخوابگی زنان ایرانی با زائران عراقی امام هشتم شیعیان در مشهد را ثواب میخواند و از هتلداری و گذاشتن روسپیها در اختیار همین زائران به پول میرسد.
“احمد خاتمی” هم که هر جمعه بدو بیراه به سران کشورهای عرب منطقه میدهد و جنگ طلبی میکند و بابدترین دشنامها سران عربستان و آمریکا و اسراییل و انگلیس را تهدید میکند و منتقدان حکومت را به باد انتقاد و بد و بیراه میگیرد.
مردم از این جماعت خستهاند تا آنجا که هر روزه از اسلام دور و دورتر میشوند و این مسئله برهیچ کس پوشیده نیست اما جراتی برای بیان آن هم در بین خودشان نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر