سخنان فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران درباره انتخابات لبنان و واکنش نخست وزیر این کشور، نمونهای دیگر از اظهارنظر مقامهای غیرمسئول را درباره روابط و مناسبات ایران با جهان خارج به نمایش گذاشته و از نگاهی غیردقیق به صحنه سیاسی لبنان حکایت میکند.
سرلشگر قاسم سلیمانی در سخنرانی اخیرش با اشاره به نتیجه انتخابات شانزدهم اردیبهشت لبنان گفته است: "حزبالله برای اولین بار ۷۴ کرسی از ۱۲۸ کرسی پارلمان لبنان را مال خودش کرد و از حزب مقاومت به دولت مقاومت تبدیل شد".
سعد حریری نخست وزیر لبنان به او چنین پاسخ داده است: "جای تاسف دارد که چنین حرفهایی از جانب کشوری زده میشود که دوست داریم رابطهای در سطح دو کشور با آن داشته باشیم."؛ یعنی رابطه مان با ایران مانند کشوری نباشد که تابع ایران یا در جایگاهی پایینتر از آن است. او در ادامه طعنهای هم به سرلشگر سلیمانی زده و گفته است: "اینکه بعضیها در عراق شکست خوردند نباید به این معنی باشد که در جای دیگران جبران کنند".
کنایه او به انتخابات عراق است که شش روز پس از انتخابات لبنان برگزار شد و جریان هوادار ایران نتوانست در آن جایگاه نخست را به دست بیاورد.
برداشت سرلشگر قاسم سلیمانی از نتیجه انتخابات لبنان، دقیق نیست. حزبالله به تنهایی در انتخابات لبنان پیروز نشد و این پیروزی را نمیتوان تنها از آن حزبالله دانست بلکه حزبالله همان کرسیهای پیشین خود را در مجلس حفظ کرد.
ساختار و سهمیهبندی مذهبی در مجلس لبنان و توافق میان این حزب با جنبش امل -دیگر جریان عمده شیعه- به حزبالله اساسا اجازه نمیدهد بیش از چهارده کرسی در مجلس داشته باشد. دیگر جریانهای سیاسی، از شیعه تا سنی و مسیحی هم که در انتخابات پیروز شدهاند، تابع و دنباله رو حزبالله نیستند؛ با این حزب همپیمان هستند و هویت سیاسی مستقلی دارند و نمیتوان کرسیهایشان را در مجلس "مال حزب الله" قلمداد کرد. سیاست در لبنان، صحنه چرخشهای آنی و تحولات نامنتظره است و این احتمال را هیچگاه نمیتوان به کلی نادیده گرفت که جریانهای هم پیمان با حزبالله روزی به نتیجه برسند که به جناح مقابل بپیوندند.
بیدقتی دیگر سرلشگر سلیمانی این است که نتیجه گرفته دولت آینده لبنان "دولت مقاومت" یعنی دولت حزبالله خواهد بود، فقط به صرف این که حزبالله و همپیمانانش توانستهاند بیشینه نمایندگان مجلس را از آن خود سازند. همپیمانان حزبالله را، حتی با وجود حمایتشان از آرمانهای این حزب، نمیتوان در صف معروف به "مقاومت" ارزیابی کرد.
دیگر آنکه، حزبالله و همپیمانانش قصد ندارند به تنهایی دولت تشکیل دهند بلکه تصمیم گرفتهاند در دولت به رقیبان و حتی دشمنانشان هم سهم بدهند و ریاست دولت را به سعد حریری بسپارند که رقیبشان به شمار میرود. چنین دولتی را نمیتوان "دولت مقاومت" نامید و حتی اگر سرلشگر سلیمانی از دولت، مفهومی فراتر از معنای رایج این کلمه در ایران در نظر داشته باشد، ساختار سیاسی لبنان که بر گوناگونی و چندپارچگی استوار است اساسا اجازه نمیدهد که پیروزی حزب یا ائتلافی سیاسی در انتخابات به کنترل این حزب یا ائتلاف بر کلیت نظام حاکم بینجامد.
سخنان سرلشگر سلیمانی نه تنها سودی برای حزب الله لبنان ندارد، بلکه سعد حریری را نیز که شخص مطلوب این حزب برای ریاست دولت لبنان است در جایگاه دشواری قرار میدهد و به زیان روابط او با حزب الله تمام میشود. به یاد داریم که سال گذشته گفته شد سعد حریری در عربستان سعودی به "گروگان" گرفته و وادار شده علیه ایران موضع بگیرد. انگیزهای که برای این گروگانگیری مطرح میشد، روابط حسنه و تعامل او با حزبالله بود و اینکه سعودیها قصد داشتند آقای حریری را به سبب اینکه حزبالله از او رضایت دارد کنار بگذارند تا کسی جایش را بگیرد که از موضعی خصمانه با حزبالله برخورد کند.
در بحرانی که این ماجرا سال گذشته برپا کرد، حزبالله از آقای حریری پشتیبانی کرد. با این که حزب آقای حریری در انتخابات اخیر شکست سختی خورد، حزبالله برای هدایت دولت آینده او را حتی به سیاستمداران سنی ترجیح داد که همیشه به حزبالله نزدیک بودهاند.
سعد حریری از سویی باید موقعیت خود را در رهبری جریانی حفظ کند که رقیب حزبالله و زیر چتر حمایت عربستان سعودی است و از سوی دیگر، به همکاری با حزبالله ادامه دهد. حفظ چنین توازنی ساده نیست و موضعگیریهایی از قبیل آنچه از سرلشگر سلیمانی نقل شده، میتواند این تعادل ظریف را بر هم بزند؛ هم سعد حریری را در شرایط دشواری قرار دهد هم روابط حزبالله با او را دستخوش تلاطمهای غیرضروری و حساب نشده کند. این در حالی است که پیشبینی میشود چون حزب الله و هم پیمانانش دست بالا را پیدا کردهاند، سعد حریری بیش از پیش آماج فشار غرب و عربستان سعودی شود.
دستگاه رسمی سیاست خارجی ایران نیز از زمانی که سعد حریری روی کار آمد از او ابراز رضایت کرده و کوشیده همکاری حزبالله با او را تایید و پشتیبانی کند و برای ادامه آن بکوشد. از این رو احتمالا بعید است که بازتاب سخنان سرلشگر سلیمانی خوشایند اداره کنندگان دستگاه سیاست خارجی ایران باشد.
اطهارنظر مقامهای غیرمسئول در تضاد با سیاست خارجی راهبردی نظام، در طول عمر جمهوری اسلامی نمونههای فراوانی داشته که گاهی پیامدهای نامطلوبی برای روابط خارجی ایران به بارآورده یا دستکم دولتهای دیگر را سردرگم کرده که تصمیم گیرنده اصلی در سیاست خارجی ایران کیست.
اظهارنظرهایی مثل آنچه از زبان سرلشگر سلیمانی نقل شده برای بسیاری در داخل و خارج ایران هیجان انگیز و مایه مباهات است اما چه بسا هزینه نقل و انتشار این اظهارات به دستاوردهای تبلیغاتیاش نیرزد.
سرلشگر قاسم سلیمانی در سخنرانی اخیرش با اشاره به نتیجه انتخابات شانزدهم اردیبهشت لبنان گفته است: "حزبالله برای اولین بار ۷۴ کرسی از ۱۲۸ کرسی پارلمان لبنان را مال خودش کرد و از حزب مقاومت به دولت مقاومت تبدیل شد".
سعد حریری نخست وزیر لبنان به او چنین پاسخ داده است: "جای تاسف دارد که چنین حرفهایی از جانب کشوری زده میشود که دوست داریم رابطهای در سطح دو کشور با آن داشته باشیم."؛ یعنی رابطه مان با ایران مانند کشوری نباشد که تابع ایران یا در جایگاهی پایینتر از آن است. او در ادامه طعنهای هم به سرلشگر سلیمانی زده و گفته است: "اینکه بعضیها در عراق شکست خوردند نباید به این معنی باشد که در جای دیگران جبران کنند".
کنایه او به انتخابات عراق است که شش روز پس از انتخابات لبنان برگزار شد و جریان هوادار ایران نتوانست در آن جایگاه نخست را به دست بیاورد.
برداشت سرلشگر قاسم سلیمانی از نتیجه انتخابات لبنان، دقیق نیست. حزبالله به تنهایی در انتخابات لبنان پیروز نشد و این پیروزی را نمیتوان تنها از آن حزبالله دانست بلکه حزبالله همان کرسیهای پیشین خود را در مجلس حفظ کرد.
ساختار و سهمیهبندی مذهبی در مجلس لبنان و توافق میان این حزب با جنبش امل -دیگر جریان عمده شیعه- به حزبالله اساسا اجازه نمیدهد بیش از چهارده کرسی در مجلس داشته باشد. دیگر جریانهای سیاسی، از شیعه تا سنی و مسیحی هم که در انتخابات پیروز شدهاند، تابع و دنباله رو حزبالله نیستند؛ با این حزب همپیمان هستند و هویت سیاسی مستقلی دارند و نمیتوان کرسیهایشان را در مجلس "مال حزب الله" قلمداد کرد. سیاست در لبنان، صحنه چرخشهای آنی و تحولات نامنتظره است و این احتمال را هیچگاه نمیتوان به کلی نادیده گرفت که جریانهای هم پیمان با حزبالله روزی به نتیجه برسند که به جناح مقابل بپیوندند.
بیدقتی دیگر سرلشگر سلیمانی این است که نتیجه گرفته دولت آینده لبنان "دولت مقاومت" یعنی دولت حزبالله خواهد بود، فقط به صرف این که حزبالله و همپیمانانش توانستهاند بیشینه نمایندگان مجلس را از آن خود سازند. همپیمانان حزبالله را، حتی با وجود حمایتشان از آرمانهای این حزب، نمیتوان در صف معروف به "مقاومت" ارزیابی کرد.
دیگر آنکه، حزبالله و همپیمانانش قصد ندارند به تنهایی دولت تشکیل دهند بلکه تصمیم گرفتهاند در دولت به رقیبان و حتی دشمنانشان هم سهم بدهند و ریاست دولت را به سعد حریری بسپارند که رقیبشان به شمار میرود. چنین دولتی را نمیتوان "دولت مقاومت" نامید و حتی اگر سرلشگر سلیمانی از دولت، مفهومی فراتر از معنای رایج این کلمه در ایران در نظر داشته باشد، ساختار سیاسی لبنان که بر گوناگونی و چندپارچگی استوار است اساسا اجازه نمیدهد که پیروزی حزب یا ائتلافی سیاسی در انتخابات به کنترل این حزب یا ائتلاف بر کلیت نظام حاکم بینجامد.
سخنان سرلشگر سلیمانی نه تنها سودی برای حزب الله لبنان ندارد، بلکه سعد حریری را نیز که شخص مطلوب این حزب برای ریاست دولت لبنان است در جایگاه دشواری قرار میدهد و به زیان روابط او با حزب الله تمام میشود. به یاد داریم که سال گذشته گفته شد سعد حریری در عربستان سعودی به "گروگان" گرفته و وادار شده علیه ایران موضع بگیرد. انگیزهای که برای این گروگانگیری مطرح میشد، روابط حسنه و تعامل او با حزبالله بود و اینکه سعودیها قصد داشتند آقای حریری را به سبب اینکه حزبالله از او رضایت دارد کنار بگذارند تا کسی جایش را بگیرد که از موضعی خصمانه با حزبالله برخورد کند.
در بحرانی که این ماجرا سال گذشته برپا کرد، حزبالله از آقای حریری پشتیبانی کرد. با این که حزب آقای حریری در انتخابات اخیر شکست سختی خورد، حزبالله برای هدایت دولت آینده او را حتی به سیاستمداران سنی ترجیح داد که همیشه به حزبالله نزدیک بودهاند.
سعد حریری از سویی باید موقعیت خود را در رهبری جریانی حفظ کند که رقیب حزبالله و زیر چتر حمایت عربستان سعودی است و از سوی دیگر، به همکاری با حزبالله ادامه دهد. حفظ چنین توازنی ساده نیست و موضعگیریهایی از قبیل آنچه از سرلشگر سلیمانی نقل شده، میتواند این تعادل ظریف را بر هم بزند؛ هم سعد حریری را در شرایط دشواری قرار دهد هم روابط حزبالله با او را دستخوش تلاطمهای غیرضروری و حساب نشده کند. این در حالی است که پیشبینی میشود چون حزب الله و هم پیمانانش دست بالا را پیدا کردهاند، سعد حریری بیش از پیش آماج فشار غرب و عربستان سعودی شود.
دستگاه رسمی سیاست خارجی ایران نیز از زمانی که سعد حریری روی کار آمد از او ابراز رضایت کرده و کوشیده همکاری حزبالله با او را تایید و پشتیبانی کند و برای ادامه آن بکوشد. از این رو احتمالا بعید است که بازتاب سخنان سرلشگر سلیمانی خوشایند اداره کنندگان دستگاه سیاست خارجی ایران باشد.
اطهارنظر مقامهای غیرمسئول در تضاد با سیاست خارجی راهبردی نظام، در طول عمر جمهوری اسلامی نمونههای فراوانی داشته که گاهی پیامدهای نامطلوبی برای روابط خارجی ایران به بارآورده یا دستکم دولتهای دیگر را سردرگم کرده که تصمیم گیرنده اصلی در سیاست خارجی ایران کیست.
اظهارنظرهایی مثل آنچه از زبان سرلشگر سلیمانی نقل شده برای بسیاری در داخل و خارج ایران هیجان انگیز و مایه مباهات است اما چه بسا هزینه نقل و انتشار این اظهارات به دستاوردهای تبلیغاتیاش نیرزد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر