قرار بود با رفتن طالبان، فرهنگ طالبانی هم از جامعه جنگزده افغانستان برود اما با وجود دستآوردهای بسیار، انگار هنوز بخشی از جامعه این کشور دچار فرهنگ طالبانی است.
حالا هم که دولت افغانستان میخواهد با این گروه صلح کند؛ آنهم با آزاد کردن صدها تن از نیروهای محبوس و خطرناک طالبان.
«معصومه بلوچی» نمونهای از زنانی است که به خاطر اداره آرایشگاهی زنانه، از سوی برخی شهروندان افغانستان تهدید شده است که مورد حمله نیروهای طالبان قرار خواهد گرفت.
این زنی ایرانی که همراه با شوهر افغانستانی خود چند ماهی میشود به استان «غور» مهاجرت کرده، آرایشگاهی در آن جا باز کرده است. اما به «ایرانوایر» میگوید امنیت جانی او مورد تهدید قرار گرفته است. خودش میگوید اولین زنی است که در استان غور آرایشگاه زنانه به راه انداخته است.
***
«در ایران اگر شوهرت افغانستانی باشد، فرزندانت نمیتوانند درس بخوانند. یا باید هزینه سنگینی برای آنها بپردازی. پدر و مادرم مدام میگویند که هر وقت از افغانستان خسته شدی، برگرد. خیلیها به من میگویند نباید به افغانستان بروی اما من به خانوادهام گفتم که هرجایی که شوهرم زندگی کند، من هم با او میروم؛ حتی اگر زیر سایه یک درخت باشد. مردم به من میگویند اگر آرایشگاه را تعطیل نکنم، طالبان من را میکشند.»
اینها جملاتی است که معصومه بلوچی در گفتوگو با «ایرانوایر» از شرایطش میگوید. سالها پیش او عاشق کارگری افغانستانی به نام «عبدالمعیز» شد که همراه با برادرش در مغازهای کار میکردند. دوستی آنها به خانواده معصومه کشید و عبدالمعیز از او خواستگاری کرد. آنها زندگی خود را از «ایرانشهر» استان سیستان و بلوچستان شروع کردند و از فروردین سال جاری، به استان غور افغانستان رفتند تا در کشور عبدالمعیز زندگی خود را ادامه دهند.
آنها چهار ماه بیکار بودند تا بالاخره معصومه آرایشگاه راه انداخت و عبدالمعیز هم مغازه ساندویچ فروشی تاسیس کرد. به روایت عبدالمعیز برای «ایرانوایر»، خانواده معصومه مخالف این ازدواج بودند اما بالاخره راضی شدند: «آنها به معصومه گفتند که نتیجه ازدواج هرچه باشد، مسوولیت خود تو است.»
حالا ۹ سال از ازدواج آنها میگذرد و کمتر از یک سال است که در افغانستان زندگی میکنند.
این زوج اگرچه بعد از چند ماه بیکاری توانستند به کار مشغول شوند اما مردم محلی به معصومه گفتهاند اگر آرایشگاه را تعطیل نکند، طالبان به محل کار او هجوم خواهند آورد و او را خواهند کشت. آنها یک فرزند یک سال و نیمه دارند و از روایتهایشان اینطور به نظر میرسد که با وجود این تهدیدها، نگران امنیت جانی و امنیت شغلی خود هستند.
معصومه اما مصمم است که همچنان به کار خود ادامه دهد. میگوید اولین زنی است که در استان غور آرایشگاه تاسیس کرده است: «این اقدام، تابوشکنی در جامعه به شدت سنتی و محافظهکار غور است. اگر دولت افغانستان به من کمک کند، میتوانم آرایشگری به دخترهای غوری آموزش دهم. قرار بود اگر نتوانستیم کار پیدا کنیم، به ایران برگردیم اما بالاخره توانستیم مشغول شویم. ولی اگر شرایط زندگی و ادامه کارم سخت شود، با همسرم به ایران بازخواهیم گشت.»
عبدالمعیز نیمی از عمرش را در ایران گذرانده است. او وقتی ۱۳ سال داشت، به خاطر فقر روزافزون روستای «مرغاب» در استان غور، افغانستان را به امید زندگی بهتر ترک کرد. او غیرقانونی از مرز «میلک» استان «نیمروز» در جنوب غربی افغانستان به ایران وارد شد. عبدالمعیز در این سالها سه بار برای دیدار خانوادهاش به افغانستان بازگشته بود. کارفرمای عبدالمعیز ماهها دستمزد ماهیانه او را نپرداخت تا بالاخره تصمیم گرفتند به افغانستان بروند. حالا در آخرین بازگشت، او و معصومه تلاش میکنند تا زندگی خود را در این کشور سرپا نگه دارند.
عبدالمعیز در خصوص عدم دریافت دستمزدش میگوید: «به دادگاه شکایت کردم اما به این خاطر که افغانستانی بودم، دادگاه به نفع طرف ایرانی خاتمه یافت. برای همین مجبور شدیم به کشور خودم برگردیم. در ایران به چشم حقارت و بد به ما افغانستانیها نگاه میشد. ایرانیها از ما میپرسیدند که شیعه هستیم یا کافر؟! برای آنها سنی بودن به معنای کافر بودن بود. برخی از آخوندهای ایرانی هم سنیها را به چشم کافر نگاه میکنند.»
فشار بیکاری و نرسیدن به حق قانونی، در کنار فشار اجتماعی که مهاجران افغانستانی بسیاری آن را تجربه کردهاند، عرصه را بر زندگی آنها تنگ کرد و باعث شد عبدالمعیز به همراه معصومه به کشور جنگزده خود برگردد.
نیروهای طالبان در بخشهای وسیعی از استان غور فعالیتهای مسلحانه دارند و بیشتر خشونتهای هولناک هم در همین استان به وقوع میپیوندد. عبدالمعیز از تهدیدهایی که همسرش از سوی مردم مواجه میشود، نگران است: «صدها نفر حضوری به سراغ من آمدند و گفتند که آرایشگاه همسرم را ببندم چون این کار بد مخالف با دین اسلام است و اگر طالبها خبر شوند، اولین نفری را که اعدام میکنند، همسر من خواهد بود.»
عبدالمعیز اما از فعالیتهای همسرش دفاع میکند و کنار او ایستاده است. معصومه هم امیدوار است که زنان استان غور بتوانند به میل خود بیرون از خانه فعالیت اقتصادی داشته باشند و به قول معروف، دستشان به جیب خودشان باشد تا محتاج مردان خانواده نباشند.
او میخواهد تلاش کند در حمایت از زنان محروم افغانستانی در این استان، به آنها آموزش دهد تا در فعالیتهای اقتصادی مشغول شوند.
یکی از مهمترین نگرانیهای جامعه روشنفکر افغانستان، از بین رفتن دستآوردهایشان، به ویژه در حوزه زنان در پی صلح با طالبان است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که طالبان حاضر نخواهد شد زنان آزادیهای خود را حفظ کنند. اگرچه قول و قرارهای حکومت این کشور بر پایه محافظت از امنیت زنان در حوزههای مختلف و حفظ دستآوردهایشان است. اما بازگشت افغانستان به قدرت، آنهم در جامعهای که هنوز بسیاری از مردمانش از ترس یا باور، به فرهنگ طالبان معتقد هستند، جامعه افغانستان را با چالش خطرناکی مواجه کرده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر